English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (7416 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wash your hands U دستهای خود را بشویید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
fascicled U دستهای
batches U دستهای
party lines U خط دستهای
bunchy U دستهای
claque U دستهای که
congregational U دستهای
party line U خط دستهای
batch U دستهای
fascicular U دستهای
denominational U دستهای
processionary U دستهای
production U تولید دستهای
batch compiler U همگردان دستهای
batch file U فایل دستهای
productions U تولید دستهای
batch mode U باب دستهای
batch processing U پردازش دستهای
gregarious U اجتماعی دستهای
poppyhead U گل اذین دستهای
pentadelphous U پنج دستهای
multiple contact U کنتاکت دستهای
group flashing light U چشمک زن دستهای
block copolymer U همبسپار دستهای
asterism U برج دستهای از ستارگان
gallowglass U دستهای سرباز مزدور
splitting U چند دستهای شدن
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
dinosaurs U دستهای ازسوسماران دوره تریاسیک
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
deadman's float U شناور بودن با دستهای باز
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
squadrons U دستهای از مردم گروه هواپیما
squadron U دستهای از مردم گروه هواپیما
wide arm handstand U بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
batches U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
batch U سیستمی که فایلهای دستهای را اجرا میکند
deme U دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
fasciculus U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule U دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
hard handed U دارای دستهای پینه خورده سخت گیر
strappado U مچ دستهای مجرم را بر پشت او بستن واویختن وی ازطناب
fascicle U دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
chain gang U دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
someone's hands are tied <idiom> U دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
burst U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharajas U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
bursts U انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
maharaja U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
maharajah U لقب دستهای ازراجه ها یا شاهزادگان بزرگ در هند
hurdy gurdy U نوعی الت موسیقی که باگرداندن دستهای کار میکند
monoprogramming system U سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
batches U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
batch U فضای حافظه که سیستم عامل برنامههای دستهای را اجرا میکند
queued U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
chain U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
queueing U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
queues U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
chains U لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
windrow U دستهای علف که برای خشک کردن جمع شده است
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
rje U سیم پردازش دستهای که دستورات ازترمینال راه دور به کامپیوترارسال می شوند
sequential U خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
script U مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
AUTOEXEC.BAT U فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند
autoexec bat U در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
TDS U سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
bureaus U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureau U ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
batches U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
batch U فایل ذخیره شده روی دیسک که شامل دستورات سیستم است . در هنگام اجرای فایل دستهای
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
transaction U سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remotest U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote U سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com